آرینآرین، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

http://arianjanam.blogfa.com/post/18

اولین قدمهای آرین در روز تولدش

1393/2/25 1:18
نویسنده : sanaz
442 بازدید
اشتراک گذاری

ماچتشویقهمزمان با تولد یک سالگی پسرم راه افتادتشویقماچ

تاتی کردنت مبارک عشق زندگیم

میدونم دلم برای صدای چالاپ چولوپ دست هات وقتی که چهار دست و پا راه میرفتی تنگ میشهشکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز

امیدوارم این اولین گامهات مقدمه ای باشه برای گامهای بزرگتر و مهمتر زندگیت

       

آرینم میدونی اولین قدمهایت را کی برداشتی.چند روزی به تولد یک سالگیت نمونده بود که کم کم بدون کمک میتونستی چند ثانیه ای بایستی البته قبل از این مرحله دستاتو از کناره مبل و میز میگرفتی و راه میرفتی.بعد یواش یواش دستاتو ول میکردی و وایمیسادی البته زیاد طول نمیکشید که میوفتادی تو این مرحله از رشدت خیلی خودتو شکنجه میدادی همش دوست داشتی وایسی ولی نمیتونستی می افتادی.تا اینکه برای اولین بار روز تولدت یه دفعه ای چند قدمی ورداشتی و زیباترین هدیه را به مامان جونت دادی .و بعد از این کم کم شروع به برداشتن قدمهای بیشتر کردی تا اینکه امروز یعنی پنجشنبه 4 اردیبهشت که این یادداشت را برات میزارم میتونی کل اتاق راه بری بدون اینکه بیوفتی.الهی مامان قربون این راه رفتنت بشهههههههههقلبقلبقلبقلبقلب

 

 چند تا عکس ازت میذارم البته این عکسها را در 19 اردیبهشت یعنی زمانی که دقیقا 1 سال و یک ماه و 5 روزت بود گرفتم ببین چه پسری قوی شده دیگه قشنگ وایمیسه چه شیطنت هایی که نمیکنی وروجک

برای گرفتن این عکسات چقدر شیطونی میکردی مامانی سعی میکرد که یه جایی وایسی تا بتونم ازت عکس بگیرم ولی مگه یه جا وایمیسادی ببین تا خواستم بندازم پا به فرار گذاشتی برای همین هم کمی تار افتاد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Смешные рожицы

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Смешные рожицы

تو این عکس  سعی کردم باهات حرف بزنم و 1.2.3 بگم تا حواستو پرت کنم نتونی فرار کنی

Смешные рожицы

 

برای دیدن بقیه عکسهای گل پسر ادامه مطلب را از دست ندهیدزبان

 

шары и звездочки

پسر خجالتی مامان

шары и звездочки

آرین اونی که تو دستت گرفتی میدونی چیه

برچسب کمدت است نمیدونم چرا علاقه شدید به این برچسب داشتی آخه مامانی همش اینو توی کشوی کمدت میذاشت وتو به محض اینکه وارد اتاقت میشدی اولین کاری که میکردی میرفتی سراغ کشوی کمدت واینو برمیداشتی و میذاشتی تو دهانت

шары и звездочки

اینجا مامانی میخواست لباستو عوض کنه تا لباس تی شرت راهراهیتو با شورتک قرمز بپوشونه اما گلم خسته شده بودی و احساس ناراحتی میکردی

шары и звездочки

Разноцветные банты

پسندها (3)

نظرات (2)

لاله
27 اردیبهشت 93 15:12
هم تولدش مبارک باشه هم تاتی کردنش
یاسی
18 خرداد 93 17:19
ماشالله چه بزرگ شده خانومی ببرش آرایشگاه ، انقد کیف داره