اولین قدمهای آرین در روز تولدش
همزمان با تولد یک سالگی پسرم راه افتاد
تاتی کردنت مبارک عشق زندگیم
میدونم دلم برای صدای چالاپ چولوپ دست هات وقتی که چهار دست و پا راه میرفتی تنگ میشه
امیدوارم این اولین گامهات مقدمه ای باشه برای گامهای بزرگتر و مهمتر زندگیت
آرینم میدونی اولین قدمهایت را کی برداشتی.چند روزی به تولد یک سالگیت نمونده بود که کم کم بدون کمک میتونستی چند ثانیه ای بایستی البته قبل از این مرحله دستاتو از کناره مبل و میز میگرفتی و راه میرفتی.بعد یواش یواش دستاتو ول میکردی و وایمیسادی البته زیاد طول نمیکشید که میوفتادی تو این مرحله از رشدت خیلی خودتو شکنجه میدادی همش دوست داشتی وایسی ولی نمیتونستی می افتادی.تا اینکه برای اولین بار روز تولدت یه دفعه ای چند قدمی ورداشتی و زیباترین هدیه را به مامان جونت دادی .و بعد از این کم کم شروع به برداشتن قدمهای بیشتر کردی تا اینکه امروز یعنی پنجشنبه 4 اردیبهشت که این یادداشت را برات میزارم میتونی کل اتاق راه بری بدون اینکه بیوفتی.الهی مامان قربون این راه رفتنت بشههههههههه
چند تا عکس ازت میذارم البته این عکسها را در 19 اردیبهشت یعنی زمانی که دقیقا 1 سال و یک ماه و 5 روزت بود گرفتم ببین چه پسری قوی شده دیگه قشنگ وایمیسه چه شیطنت هایی که نمیکنی وروجک
برای گرفتن این عکسات چقدر شیطونی میکردی مامانی سعی میکرد که یه جایی وایسی تا بتونم ازت عکس بگیرم ولی مگه یه جا وایمیسادی ببین تا خواستم بندازم پا به فرار گذاشتی برای همین هم کمی تار افتاد
تو این عکس سعی کردم باهات حرف بزنم و 1.2.3 بگم تا حواستو پرت کنم نتونی فرار کنی
برای دیدن بقیه عکسهای گل پسر ادامه مطلب را از دست ندهید
پسر خجالتی مامان
آرین اونی که تو دستت گرفتی میدونی چیه
برچسب کمدت است نمیدونم چرا علاقه شدید به این برچسب داشتی آخه مامانی همش اینو توی کشوی کمدت میذاشت وتو به محض اینکه وارد اتاقت میشدی اولین کاری که میکردی میرفتی سراغ کشوی کمدت واینو برمیداشتی و میذاشتی تو دهانت
اینجا مامانی میخواست لباستو عوض کنه تا لباس تی شرت راهراهیتو با شورتک قرمز بپوشونه اما گلم خسته شده بودی و احساس ناراحتی میکردی