نه ماه اول زندگی
من نه ماه مرخصی بارداری داشتم و خانه پیش پانیسا بودم ، در این نه ماه همچنان کرونا بود و بایستی احتیاط های لازم را به عمل می آوردیم ، بیشتر مواقع خانه بودیم و خبری از مهمانی و دورهمی نبود . بجز مریم جون و آوا جان ، بقیه عمه های پانیسا اونو در چهارشنبه سوری یعنی در سه ماهگی پانیسا به صورت حضوری دیدن و قبل از اون به عکس هاش بسنده می کردن . به خاطر همین پانیسا بسیار در آرامش و خانگی بزرگ شد ، طوری که وقتی که در جمع بودیم فقط به من و محمد می چسبید و ارتباط برقرار نمی کرد. اتفاقات مهم 9 ماه اول زندگی پانیسا موارد زیز هست: 4 دی ماه 1399 (3 روزگی ) : افتادن بند ناف 10 دی ماه 1399(9 روزگی): اذان گفتن در گوش پانیسا که آقا...